عشق از سرم چو شور ز میخانه کم نشد آه از دلم چو گرد ز ویرانه کم نشد مجلس تمام گشت و برای گل چراغ دعوی میان بلبل و پروانه کم نشد یک چوب گل به باغ برای دوا نماند شور جنون بلبل دیوانه کم نشد در آستان قیصر و خاقان کسی نماند غوغای خلق از در میخانه کم نشد شکر خدا که تفرقه ما را به هم نزد بر باد رفت خرمن و یک دانه کم نشد ماتمسرا سلیم، دل خسته ی من است هرگز نوای نوحه ازین خانه کم نشد سلیم تهرانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۵۶۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/101328