عطسه مشکبار زد صبح جهان چو رفت شب لخلخه سای شد صبا باده مشکبو طلب باده جام جم بکش تا خط جور دمبدم زانکه تو، هم به جای جم منتجبی و منتخب باغ بهشت شد عدن دشت بصورت ارم سرو چمان هر چمن شد به لوازم طرب نیست نمونه جهل را غیر جسارت و جدل چیست نشانه علم را به ز کرامت و ادب پیرمغان به رایگان می دهد و نمی خرد فر و شهامت و حسب فخر و شرافت و نسب دختر تاک تا مرا، یافت به کس نباخت دل دختر بکر چون بود در بر شوهر عزب گشت زمان صلح کل دوره جنگجو گذشت توپ و تفنگ بعد از این بی جهت است و بی سبب پای شرف نهد تو را علم به فرق فرقدان گر، ادبت بود نسب ور کرمت بود حسب «حاجب » پارسی تو را نیست حریف و مدعی پشک به مشک کی رسد عود نمی‌شود حطب حاجب شیرازی : گزیدهٔ اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/140048