قاصد آورد مرا نامه‌ای از حضرت دوست گنج باد آورد آن نامه و آن باد مراد نه بدان‌سان که بود شیوه ارباب مجاز قدری کاغذ پیچیده پر از مد مداد نامه‌ای نامیه سبزه باغ تحقیق نامه‌ای نقش طراز چمن استعداد نامه‌ای خانه هر دیده ز نورش معمور نامه‌ای کشور هر دل ز سوادش آباد سطرها شاخ گل و لفظ گل و معنی گل شاخ ازین بار گران راست نیارد استاد خرده‌های یرقان داده گلش را در جیب از بهار نفسی بود سراسر دل شاد خواندم و رفت عبارات به روی نفسم به شکوهی که رود تخت سلیمان بر باد بوسه دادم قدم قاصد و شرمنده شدم بوسه دادن بود امساک که جان باید داد فصیحی هروی : دیوان اشعار : قطعات : شمارهٔ ۱۱ - درستایش نامه دوست گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/137658