لب تو کرد پر از می ایاغ آینه را نمود زلف تو دود چراغ آینه را به صبر چاره ی درد دلم حواله مکن مبند مرهم زنگار، داغ آینه را به راه عشق ز غم روی دل متاب که هست صفا ز سبزه ی زنگار، باغ آینه را ز لطف پیر مغان یافتم ز دل خبری گرفته ام ز سکندر سراغ آینه را چه غم سلیم دلم را ز طعنه ی دشمن ز باد نیست زیانی چراغ آینه را سلیم تهرانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/100792