ما را سپرده است به ساقی حبیب ما نیکو خلیفه ای ست که دارد ادیب ما مخمور شوق را می وصل است سازگار ما خسته ایم و ساقی کوثر طبیب ما معشوق ماست ساقی گلچهره ای که هست در عشق او خدا و پیمبر رقیب ما ناقوس بت پرستی ما زنگ حیدری ست از شوق اوست در پی گل عندلیب ما یارب سلیم لعل و گهر را چه می کند یک پاره ای ز درّ نجف کن نصیب ما تا کی بود ز راه خطا، پیچ و تاب ما یارب کجاست هادی راه صواب ما آتش زدیم و چون پر پروانه سوختیم حرف خطا، به آب نرفت از کتاب ما عالم ز کفر همچو دل شب سیاه شد کی باشد آنکه تیغ کشد آفتاب ما جان انتظار مقدم خورشید می کشد چون شمع صبح نیست عبث اضطراب ما عذر گنه به حشر بود لطف او سلیم عاجز نمی شود دل حاضر جواب ما سلیم تهرانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/100764