منم که با مژه تر کنم گهر سوراخ
توئی که کرده ز تیر غمم جگر سوراخ
ز بسکه چشم ببام و درت نهادم شد
ز کاوش مژه ام جمله بام و در سوراخ
بیاکه ناوک آهم دل فلک هر شب
جدا ز ماه رخت کرده تا سحر سوراخ
تو رفتی و ز قفای تو هر قدم کردم
زمین خشک بخوناب چشم تر سوراخ
عجب مدار که نور از ضمیر چون خورشید
کند بناوک حسرت دل قمر سوراخ
نورعلیشاه : دیوان اشعار : غزلیات : بخش دوم : شمارهٔ ۴۷
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/140467