مهر چهری که منور بصر کوکب از اوست جلوه طرّه طلعت نه، که روز و شب از اوست مطرب و ساقی از آن بی خود و مستند مدام، که دف و بربط و نی، جام و می و مشرب از اوست عضو، عضو وی اگر دل برباید چه عجب، که کف و ساعد و ساق و زنخ و غبغب از اوست جانم ار آتش و دل مجمر و تن عود چه باک، که دل و جان و تن و سوزش و تاب و تب از اوست گوش کن یک سبق از درس محبت، گرچه، دفتر و درس و ادیب و کتب و مکتب از اوست رخ و ابروی و خم و طرّه و خالش بنگر، کافتاب و مه و نو سنبله و عقرب از اوست خوش بود تاخت اگر اسب ستم بر افسر که شهید ستم نعل سم مرکب از اوست افسر کرمانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/126722