مگر از کمین حسنی شبخون زده سپاهی
که گذشته باز بر دل پی تازه نگاهی
سر آن بهشت گردم که درو ز جوش عصمت
جگر نسیم سوزد ز طپیدن گیاهی
صنمیست قاتل من که به عرصه گاه محشر
دل عفو میرباید به کرشمه نگاهی
سر زلف کینهافشاهن مژه مست کینهجویی
ز تو بهتری نباشد ستم ترا گواهی
غزل فصیحی ما به شعاع طور ماند
مگرش نوشته امشب به فروغ شمع آهی
فصیحی هروی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۲۱
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/137624