می خورم خون که حنا آن کف پا می بوسد لب من تشنه ی آن است و حنا می بوسد دست بوس تو کسی را که میسر باشد یارب آن را ز کجا تا به کجا می بوسد گر شفاعت نکند خون گرفتاران را پای او را ز چه آن زلف دو تا می بوسد خضر را ما نشناسیم، بیا ای ساقی که لب تشنه ی ما دست ترا می بوسد دوش می گفت به یاران که ببینید سلیم که لب جام می و گه لب ما می بوسد! سلیم تهرانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۸۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/101147