می دهد سیل سراغ ره ویرانه ی ما چون صدف در بغل موج بود خانه ی ما چوب گل بهر دوا در همه گلزار نماند بلبلان را چه بلایی شده دیوانه ی ما! در میان دل و او نسبت نزدیکی هست شمع از موم خود انگیخته پروانه ی ما بی قراران تو در خاک نگیرند آرام در طلب توشه کش مور بود دانه ی ما چیست این مستی منصور، ندانیم سلیم جرعه ای بیش نخورده ست ز پیمانه ی ما سلیم تهرانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/100803