می دو ساله به لب های یار من نرسد گل پیاده به گرد سوار من نرسد چها نوشته ام از بیخودی به نامه ی شوق خدا کند که به دست نگار من نرسد! دلم همیشه ازان همچو بید می لرزد که چشم زخم خزان بر بهار من نرسد ز شوق وصل تو خمیازه در دهان دارم چو گل، شراب به داد خمار من نرسد مگر به شیشه ی ساعت کنند بعد از مرگ که دست صرصر غم بر غبار من نرسد حدیث شوق به مکتوب، تا به چند سلیم نویسم و به فراموشکار من نرسد سلیم تهرانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۶۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/101126