نه خط بروی تو کمین میر کشور زنگ است کشیده لشگر و با شاه روم در جنگ است سیاه شد ز غ مت روز ما چو شام ولی از آن خوشیم که با طرهٔ تو همرنگ است برآر کام من ای قبله من ابرویت که کام خلق دهد کعبه گرچه دل سنگ است ز بند بند من آید نوای ناله چو نی ولی بگوش تو خوشتر ز نغمهٔ چنگ است تو را ز محنت من هیچ غم نباشد لیک ز فرقت دهنت بهر من جهان تنگ است ز پا فتادم و منزل نشد پدید آری رهیست عشق که بیرون ز میل و فرسنگ است فریب نام صغیر از تو کی خورد زاهد بکیش باده کشان نام مایهٔ ننگ است صغیر اصفهانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۰۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/135473