نگارِ شوخ شنگِ سروبالا چرا دایم به کین استی تو با ما؟ رخ است این،یا قمر، یا قرص خورشید قد است این، یا الف، یا نخل خرما؟ ریاض خرمی از پای تا فرق بهشت عالمی، از فرق تا پا رخت خلد و دهانت حوض کوثر لبت تسنیم و قدت شاخ طوبا چسان پوشم من از رخسار تو چشم نپوشد چشم از خورشید، حربا گرم خواهی رها سازی تو از بند گره از طرهٔ پُرتاب بگشا کسان گویند دل بردار از وی من و برداشتن دل از تو، حاشا کجا دوری کند مجنون ز لیلی؟ کجا دل برکند وامق ز عذرا؟ دل از لعل تو «ترکی» برندارد مگس هرگز نگوید ترک حلوا ترکی شیرازی : دیوان اشعار : فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها : شمارهٔ ۱۳ - قرص خورشید گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/139645