هر آنچه فتنه در این عالم و هر آنچه بلاست ز چشم و قامت آن لعبت سهی بالاست بخون کشیده هزاران هزار عاشق و باز همیشه بر سر کویش ز عاشقان غوغاست ز چشم او شده مفتون چون من بسی تنها همین نه فتنهٔ چشمش برای من تنهاست کسی که گشت اسیر کمند وی با او همیشه بر سر ناز و عتاب و جور و جفاست شها ز جور تو می نالم و پشیمانم چرا که جور و جفای تو عین مهر و وفاست تو پادشاهی و ما بندهٔ تو هر چه کنی بکن که هیچ بکارت نه جای چون و چراست طریق عشق به دل طی کنند مشتاقان نه احتیاج بسر اندر ا ین ره و نه بپاست ز جام جم بحقیقت دو جرعه نوشیدن هزار مرتبه بهتر ز ملکت داراست به هر که می نگری مست می رود‌ام ا صغیر مست می و شیخ شهر مست ریاست صغیر اصفهانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۲۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/135491