هر دم به شکل دیگر، دیدار می نمایی روی چو ارغوان را، گلنار می نمایی گه شاهد شکر لب، گه باده های رنگین گاهی گلاب باشی گه خار می نمایی گه یار دوست باشی اندر مقام وحدت گه دشمنی به کثرت، خونخوار می نمایی اقرار می نمایی یعنی که نیست جز من چون گویمت که هستی، انکار می نمایی چون آفتاب مطلق خود گفته ی اناالحق هر ذره ی چو منصور، بر دار می نمایی می خواستم ببینم، یک بار رویت ای دوست هر لمعه ای که دیدم، صد بار می نمایی با خویش عشقبازی با دیگری نسازی از غیر خویش دیدم بیزار می نمایی در جام جمله اشیا سایر توئی چو خورشید سایر به ذات خویشی، ستار می نمایی در غار سینه کوهی، بنشست و دم فروبست چون مصطفی حجابی در غار می نمایی کوهی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۳۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/130836