هر صبا از چرخ آمد آفتاب مه نقاب روی بنماید که هستم نور آن عالیجناب با همه ذرات عالم در حدیث آمد خموش گوید ای اولاد من چون نی تو در آب و تراب گل سئوال از بلبل شیدا کند کین ناله چیست عنچه بگشاید دهن گوید سئوالشرا جواب در دهان بلبل ای گل صد زبان بگشاده تا بگوئی وصف حسن خویشتن با شیخ و شاب وه که پیش شمع رخسار جمالش تا بروز همچو پروانه دل سوزان ما می‌شد کباب کوهی دیوانه دل شد مست و لایعقل بماند چون کشید از جام ساقی باده با چنگ و رباب کوهی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/130630