هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم ستاره ی سحرم، شمع راه خورشیدم ز برق چون خس و خاشاک شکوه نیست مرا که شبنم گلم و دادخواه خورشیدم خبر ز کشتن شمع و چراغ او را نیست به پیش داور محشر، گواه خورشیدم تنی ز بستر بیمار گرم تر دارم که از خیال کسی جلوه گاه خورشیدم سلیم نیست سراسیمگی عجب از من چو ذره در طلب بارگاه خورشیدم سلیم تهرانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۷۹۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/101550