وزیر شاه بدیدار پهلوان بر غوش گرفت و داد بپیمان دوستی دل و هوش بموسم گل و بلبل زجام و بلبله کرد شراب گلگون از دست گلعذاران نوش همه سعادت دستور شاه سعدالملک همه سعادت ایام پهلوان بر غوش محمد بن سلیمان که چون سلیمان را مسخرند ورا جن و انس از بن گوش بقهر دشمن خاقان شه سلیمان فر کشیده صف صف اهریمنان آهن پوش زاور کند پی آمد که فتحنامه رسید بدست پیک سلیمان باور گند و باوش زاورگند بحضرت رسید نیک اندیش بخدمت ملک نیک بخت نیکی کوش وزیر شاه جهانرا جمال داد و ازو جمال یافت که آمد دل حسود بجوش بموسمی که ستوران دروش و داغ کنند ستوروار بر اعدا نهاد داغ و دروش ز عدل شاه خروش از جهانیان بنشست ز عندلیب وز چنگ و رباب خاست خروش خروش بلبل و چنگ و رباب لهوانگیز مباد هیچ ز بزم وزیر شه خاموش ز دور چرخ کهن تا همیشه نام بود شب گذشته و روز گذشته راوی و دوش ز دست ساقی دارند هر دو باده گسار ز لفظ شاعر داننده دو مدح نیوش سوزنی سمرقندی : دیوان اشعار : قصاید : شمارهٔ ۸۷ - در مدح وزیر شاه گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/132125