وقت آن شد که بلرزیم چو بید از سرما ساقیا! می به قدح کن، که زمستان آمد رعد در ناله شد و قطره فشان گشت سحاب رحمت حق، ببر باده پرستان آمد گشت مغلوب زمستان، سپه فصل بهار لشگر برو، به یغمای گلستان آمد موسم رفتن و صحرا و گلستان بگذشت وقت می خوردن در کنج شبستان آمد بره شیر به کار آید و مینای شراب در چنین فصل، که این مژده به مستان آمد ترکی شیرازی : دیوان اشعار : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها : شمارهٔ ۲۲ - رحمت حق گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/139936