پیام من برسان ای نسیم صبح به جایی که نه شمال از آنجا گذر کند نه صبایی بگو به او که ازان بی نشان و نام جهانم که چیست نام و نشان تو کیستی و کجایی هوای وصل کسی در سر منست که از وی به هر دلی هوسی و به هر سریست هوایی مراست مهر نگاری کش اوستاد به طفلی نگفته نکته ی مهری نداده درس وفایی شوم هلاک طبیبی که از کرم نگذارد به داغ و درد غریبان نه مرهمی نه دوایی کنی به سوی رفیق ار نظر بعید نباشد بعید نیست ز شاهی نظر به سوی گدایی رفیق اصفهانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۰۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/128985