چشم من حلقه ای از سلسله ی دست من است دانه ی مرغ دلم آبله ی دست من است وادی چاک که از جیب بود تا دامن در ره شوق تو یک مرحله ی دست من است دست بر گل نکند غیر ز اندیشه ی خار سپر تیغ شدن حوصله ی دست من است سرنوشت من حسرت زده را در غم عشق گر بخوانند، سراسر گله ی دست من است صدفم من، که درین بحر پر آشوب سلیم جشم عالم همه بر آبله ی دست من است سلیم تهرانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۲۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/100884