چند دل را غم و اندیشه دنیا ببرد می صافی مگر این تیره گی ما ببرد بام دیرم ز پی کسب هوا به که فلک بزم عیشم ز بر بام مسیحا ببرد چند آن مغبچه از دیر برون آمد مست نقد هوش از دل بی صبر و شکیبا ببرد دل بی عشق هلاکست چه باشد که از غیب قابلی جلوه کند وین دل ما را ببرد کافر من بود آن نوع که تا در پیشیش برهمن نام بت و دیر و چلیپا ببرد کس اگر جا همه در کعبه کند چونکه ز دید سیل می موج زن آید دلش از جا ببرد خاطر نازک آنشوخ نرنجد فانی به که از کوی وی این یا رب و غوغا ببرد امیرعلیشیر نوایی : دیوان اشعار فارسی : غزلیات : شمارهٔ ۱۸۱ - تتبع خواجه گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/120206