چون عشق آشنای تو شد از خرد گریز شکرانه کرامت نیکان ز بد گریز ای غنچه مذهب دلم ار داری از بهار تن چون نسیم پای کن و تا ابد گریز وا افت موج‌وار چو طوفان غم شود هر گاه ابر عافیتی برق زد گریز گر جذب وصل دیرتر آید به پرسشت باری به سعی هجر ز بند حسد گریز بر نیش خار غم چو نسیم صبا بغلط چون نکهت گلی به مشامت رسد گریز مگریز با چراغ تو باد ار کند مصاف رو وام کن ز برق شتاب و ز خود گریز گر بالغی ز عمر فصیحی مخور فریب هم از کنار مهد به سوی لحد گریز فصیحی هروی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۳۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/137533