چو بیابی به دهر یار خلف ننهی جام باده را از کف در جواب او چون برآید ز دیگ حلوا تف لوت خواران کشند صف در صف خرم آن ساعتی که باشم شاد من و بغرا نهاده کف بر کف ذوقها یافتم ز صحن برنج راحت خاطر است یار خلف هر که بی بی نجست و لوت زدن می کند در زمانه عمر تلف بانگ نان تنک ربود غمم سبب عیش باشد آری دف دلم از دور گفت با بریان هست ما را ز تو امید شرف گفت صوفی سحر به نان و نمک «ما عرفناک حقه اعرف» صوفی محمد هروی : دیوان اطعمه : بخش ۶۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/139507