چو سرخوشم دگر ای پیر دیر از کرمت خوش است گر سر خود بر ندارم از قدمت چه عیب دم بدم ار خاک کوی دیر شوم ز نشأای که دهد بادهای دمبدمت گناه آتش عشق ای فرشته پر منویس که در نگیرد ازین شعله بلا قلمت درون پرده سرایت چگونه یابم بار؟ گهی که باد صبا نیست محرم حرمت چسان کشم رقم عیش بر صحیفه دل که جان نماند ز بس داغهای درد غمت بدان شمایل مطبوع خواهم از مهوش که سینه چاک زنم در میان جان کشمت شدی چو قلب سپه درد را دلا چه عجب اگر ز شعله عشق بتان بود علمت وجود چرخ عدم دان و خویش را خوش دار که پیش اوست مساوی وجود یا عدمت خیال وصل ز خاطر برون کن ای فانی که بس حقیری و او را ز حد برون عظمت امیرعلیشیر نوایی : دیوان اشعار فارسی : غزلیات : شمارهٔ ۵۳ - تتبع خواجه گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/120078