چو گل کسی که هوای تو برده آرامش ز موج بیخودی باده بشکند جامش کند ز زلف تو صیاد، خاک از آن بر سر که غیر خاک چو غربال نیست در دامش جواب نامه ی ما را، ز بس تغافل کرد هزار بیضه کبوتر نهاد در بامش کدام دل که نشد صید این سیه چشمان فغان ز هند و غزالان شیراندامش به سرمه ی امل آن کس که چشم ساخت سیاه سفید کرد جهان همچو مغز بادامش فریب انجمن عشق را سلیم مپرس کباب کیست که آتش نمی کند خامش؟ سلیم تهرانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۶۹۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/101458