کدام سر که نشد خاک آستانه ی عشق؟ علاج باد غرور است رازیانه ی عشق متاع صبر و خرد را به جای دیگر بر که نیست غیر زر قلب در خزانه ی عشق چو کاغذی که درآید ز مد مشق به موج تنم سیاه شد از نقش تازیانه ی عشق به موج فتنه چو سیلاب، خانه ی ما را خراب کرد، که بادا خراب خانه ی عشق چو فاسقی که بپوشد لباس اهل صلاح به روزگار تو دارد هوس نشانه ی عشق حدیث درد دل ما به گوش کس مرساد که خواب می برد از دیده ها فسانه ی عشق پس از وفات، دلم را سلیم آفت نیست به خاک، مور بود پاسبان دانه ی عشق سلیم تهرانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۷۳۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/101497