گر به ظاهر کسی از قید جهان آزاد است نیست بی مصلحتی، این روش صیاد است چه توان کرد، هنر قسمت ما شد ز جهان برطرف کی شود آن عیب که مادرزاد است گر نمیرم، همه شب شمع صفت می میرم مرگ چون خواب، من سوخته را معتاد است سست بنیاد بود ظلم، ز هم خواهد ریخت چون زره، خانه ی زنبور گر از فولاد است از کسانی که به باغ آمد و رفتی دارند خانه خواهی که مرا هست، همین صیاد است ترک شغل هوس از عشق دلم کرد سلیم نکند بی ادبی طفل چو با استاد است سلیم تهرانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۲۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/100988