گر حرف ز کلّه پز کنم سر گردد به دهانم آب کوثر با چهره ی چون چراغ رنگین باشد چو فتیله جامه چرکین تابان چو چراغ شام دیجور با جامه ی چرب و روی پر نور چون پای نهد کسی بدان کو سرها فرُش است در ره او چون کلّه که میکشد بر سیخ سر بر خط اوست کودک و شیخ از حیرت عارض نکویش از خاک نشستگان کویش چون پاچه به دیگ، پیر و برنا نشناخته اند، دست از پا وحیدالزمان قزوینی : شهرآشوب کوچک : بخش ۱۶ - صفت کلّه پز گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/126930