گر چه این فن خلاف آیین است منت از عارضت برآیین است کلکم انواع نعت آنچه نگاشت نزد حسن تو عین تهجین است ذقن و چهر و چشم و غمزه و زلف همه برهان قاطعم ز این است عضو عضوت به فر حسن و کمال بس زهر در خواری تحسین است گویی از آفتاب صبح ازل بی سخن جلوه ی نخستین است اختلافی در اختیار طلب ننگرد دیده ای که حق بین است هر چه جویی ز حب و بغض بجوی کج مرو راه مستقیم این است جهد کن در دعای دولت شاه که ز روح الامینش آمین است حافظ ملک ناظم الدنیا غوث اسلام ناصر الدین است سر پیوند او صفایی و من مثل مال دار و مسکین است صفایی جندقی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۸۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/129132