گفتم به بت ساده: که ای ترک خجندی ای هر خم زلف تو مرا بند و کمندی شیرین تر از این قامت و بالا نشنیدم چون گلبن نورسته نه پستی نه بلندی با این لب شیرین چو در آیی به شکرخند گویند: که شور شکری فتنه ی قندی گفت: از لب شیرین من این بوالعجبی نیست خاصه که بود بوسه گه بهجت افندی گفتم: که بگو قیمت یک بوسه ازان گفت: این نکته ندارد صفت چونی و چندی جان بهر تو غم نیست ولی واهمه دارم کین جان محقر ز «وفایی» نپسندی وفایی مهابادی : دیوان فارسی : غزلیات : شمارهٔ ۷۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/131849