یک لحظه به سوی ما گذر کن وز لطف به حال من نظر کن آزار دلم مجوی ازین بیش از آه چو آتشم حذر کن این تندی و تیزی ای جفا جوی از بهر خدا ز سر به در کن چون خاک ره تو گشتم از جان چون سرو سهی به ما گذر کن در کلبه حزن ما نگارا شمعی ز جمال خویش برکن ای دل چو وصال نیست ممکن برخیز و ز کوی او سفر کن یا با غم عشق یار می ساز یا خوش بنشین و ترک سر کن بر عهد نه محکمست دلبند اندیشه دلبری دگر کن شیرینی قند اگر نیابی میلی به وفا سوی شکر کن از خون جگر دلا ز جورش یک روی جهان ز دیده تر کن جهان ملک خاتون : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۱۶۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/113607