زهمرهان مجازی کناره کن ایدل کمند الفت اغیار پاره کن ایدل چو آفتاب حقیقت برآمد از مطلع از این ستاره وشان رو کناره کن ایدل گرت هواست که صبحت برآید از مشرق زاشک دامن خود پرستاره کن ایدل زکشتگان مگرت در نظر بیارد دوست تو خویش بر مژه او قناره کن ایدل طبیت حاذق در شهر بند امکان نیست پی معالجه خویش چاره کن ایدل برو که سبحه زهاد دام تزویر است بیا بعود صلیب استخاره کن ایدل بیفکن از تن خود جامهای عاریتی قبا و کسوت از این نه قواره کن ایدل بجز سرای مغان فتنه زاست قلعه دهر پی تحصن خود فکر باره کن ایدل پیاده گر بودت پای کوته آشفته عزیمت در حیدر سواره کن ایدل آشفتهٔ شیرازی : غزلیات : شمارهٔ ۶۶۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/100158