رند و مستم دگر نمیدانم بیخود ستم دگر نمیدانم تا بود نقش تو بکعبه دل بت پرستم دگر نمیدانم توبه و عهد ساغرای زاهد دی شکستم دگر نمیدانم سبحه زرق و رشته زنار بر گسستم دگر نمیدانم برگسستم علاقه از عالم بر تو بستم دگر نمیدانم خسته ام از طلب بکوی مغان بر نشستم دگر نمیدانم کیست آشفته مدح خوان علیست آنچه هستم دگر نمیدانم آشفتهٔ شیرازی : غزلیات : شمارهٔ ۶۷۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/100177