سیل اشکم بشب هجر چو پیوست بهم کشتی و نوح بیک موجش بشکست بهم خواستم نقش مه و سنبله از کلک قضا نقش رخساره و گیسوی تو پیوست بهم جز خط و زلف که پیوست بهم کس نشنید خضر و اهریمن و جادو که دهد دست بهم چشمکان در خم ابروی کجت دانی چیست تیغها آخته در حمله دو بدمست بهم دل دیوانه آشفته چو زنجیری دید حلقه های خم زلف تو به پیوست بهم آشفتهٔ شیرازی : غزلیات : شمارهٔ ۷۰۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/100199