دام براه مینهی طره کمند میکنی صید بود چو خانگی از چه ببند میکنی تا که نهی در آتشم تا که کنی مشوشم خال نهی بعارض و زلف نژند میکنی زآن خط و لعل دلنشین کرد شکر نبات بین چند نبات جوئی و پرسش قند میکنی من زسواد مردمک زود سپندت آورم تا تو برفع چشم بد فکر سپند میکنی چشم گشای باغبان و آن قد معتدل ببین سرو بگو که شرم کن سر چه بلند میکنی فکر خطا حدیث گل پیش جمال گلبدن قصه زمشک یا خطش سهو تو چند میکنی طایف کعبه رضا آشفته گو بسر رود چند بخانه خفته و فکر سمند میکنی آشفتهٔ شیرازی : غزلیات : شمارهٔ ۱۱۱۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/100609