ایکه آگه نیستی از حال گوی چنبر چوگان ببین و زگو مگوی گر گلت را برد گلچین عندلیب خار گو از دیده چون مژگان بروی خرمن عشاق را آتش بیار برق گو جز آشیان ما مجوی چون قد موزونت و چشم ترم سرو نه در باغ و آبی نه بجوی ما ببوی موی جانان زنده ایم قوت روحانیان باشد ببوی هر که نقش مرتضی آشفته بست نقش غیر از دیده و دل گو بشوی خضر گو آب بقا اینجا مبر روح گو خاک سر کویش ببوی آشفتهٔ شیرازی : غزلیات : شمارهٔ ۱۱۵۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/100651