آفرینش چیست بحر و پیش او گردون حبابی ما همه لب تشنگان و مانده بر نقش سرابی چون مدار کارها هیچ است باز از آن دهان گو نقش این هستی نماند رخت براندر خرابی آفتاب ار میپرستد هندوئی من ابر گیسو کاز شکنج ابر تو تابد شبانه آفتابی گر بپوشی هفت پرده بازرخ بی پرده داری نور سینا چون بتابد کی بجا ماند حجابی مطرب ار این پرده بنوازد کسی عاقل نماند ساقی ار این باده پیماید نخواهد خضر آبی من بذوق عشق و مستی تو بشوق خود پرستی زاهدا تا بر که دشوار است اگر باشد حسابی نغمه ای برکش مطربا دستی برافشان شاهدا پائی بکوب وساقیا آور شرابی وصل چون امشب میسر شد غم فردا چه باشد ور بهشتی نقد اگر در وعده ها باشد عذابی می بنوش و مدح حیدر گوی آشفته بمستی کاینچنین از هاتف غیبم بگوش آمد خطابی آشفتهٔ شیرازی : غزلیات : شمارهٔ ۱۲۲۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/100724