افزود عشق قدر دل دردناک را اکسیر درد کرده زر این مشت خاک را از آفتاب روز جزا فیض بیخودی آسوده کرد سایه نشینان تاک را مهمان نواز باش و برای خدا مکن آلودهٔ هزار گنه جان پاک را عشقش چنان نهفته بماند که دست شوق در جیب صبر ریخته گلهای چاک را جویای تبریزی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۸۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/101972