رخی زآتش می رشک ایمن ست ترا
چراغ بزم ز روی تو روشن است ترا
به پیچ و تاب اگر تن دهی چو جوهر تیغ
همیشه پشت به دیوار آهن است ترا
به زور پستی فطرت فتاده ای به زمین
فراز عرش وگرنه نشیمن است ترا
تهی ز خویش شدی گرچو کسوت فانوس
فروغ شمع غباری به دامن است ترا
ز ما و من بگذر تا زمن شوی جویا
ز من نه ای تو اگر کار با من است ترا
جویای تبریزی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۸۵
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/101973