لایق نبود کینهٔ چرخ اهل صفا را معذور توان داشتن این بی سر و پا را دولت نتوان یافتن از پهلوی خست هرگز نکند کس به مگس صید هما را صیقل زده تردستی ابرش ز بس امروز آیینهٔ گلشن ز صفا کرد هوا را از بس نبرد راه به جایی چو شبیه است فریاد دلم طاعت ارباب ریا را محتاج ملک نیستم امروز که آهم جویا ز تراکم به فلک برد دعا را جویای تبریزی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۸۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/101976