ز زلف و کاکلت ای نازنین گره بگشا زکار عاشق زار حزین گره بگشا گره شد به دلم مطلبی خداوندا تو با انامل فض خود این گره بگشا زبان شکوه ببند و به داده خوشدل باش بنه به درج دهان و زجبین گره بگشا به سر گرانیت افسرده خاطرم داری ز جبهه ای صنم خشمگین گره بگشا ز سر گرانیت افتاده عقده ها به دلم از آن دو ابروی نازآفرین گره بگشا جویای تبریزی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۸۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/101977