نه همین رشک رخ و زلفش گل و سنبل گداخت خاک پای باغ را تا ریشه های گل گداخت از هوای گلستان صاف طراوت می چکد یا ز شرم بوی زلفش نکهت سنبل گداخت؟ صد گلستان آرزو را آبیاری می کند در خزان از بس ز هجر گل دل بلبل گداخت همچو شبنم آب شد جویا گل از رشک رخش نه همین سنبل به باغ از شرم آن کاکل گداخت جویای تبریزی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۶۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/102057