دارم سری که سرخوش صهبای بیخودیست
چشم تری که محو تماشای بیخودیست
در محشر شهادتیان نگاه او
دشت جنون و دامن صحرای بیخودیست
بی رنگ باش تا سبک از خویشتن روی
رنگ پریده زینت سیمای بیخودیست
خود را مگر ز روزن آیینه دیده است
چشم تو مست ساغر صهبای بیخودیست
جویا اسیر فکر «اسیر» که گفته است:
«آهم گواه محضر دعوای بیخودیست»
جویای تبریزی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۷۹
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/102067