دور از تو هر لبی که می ناب خورده است لب نیست لختی از دل خوناب خورده است اشکم ز دیدهٔ بیضهٔ طوطی فرو چکد زان حسن سبزه بسکه دلم آب خورده است ننشست نیم لحظه به بزمم قدح ز دور می همتم به ساغر گرداب خورده است مرغابی سرشک جهد چون نگه ز چشم گویی که طبل از دل بیتاب خورده است از پیچ و تاب رشتهٔ عمرم عجب مدار با موی آن کمر ز ازل تاب خورده است ریزم گلاب ناب زمژگان بجای اشک جویا دلم از آن گل رو آب خورده است جویای تبریزی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۵۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/102140