بیدلی را که گلشن داغ و چمن هامون است غنچهٔ گلبن امید دل پرخون است بید بی سرو خوش آینده نباشد در باغ آری آزادگیی لازمهٔ مجنون است راستان را نبود ف رق زهم در باطن مصرع قد تو با سرو به یک مضمون است لخت خون از مژه دیدم که بدامان می ریخت لیک از دل خبرم نیست که حالش چون ا ست جویای تبریزی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۹۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/102187