کجا روم که به دردم رسید و هیچ نگفت فغان که نالهٔ زارم شنید و هیچ نگفت چو دید شوخی شبنم ببرگ گل در باغ لب از حجاب به دندان گزید و هیچ نگفت گرفتمش سر راهی به خاک و خون غلطان رسید بر سرم، آهی کشید و هیچ نگفت بگفتمش که کباب نگاه کیست دلم به خنده جا نب من گرم دید و هیچ نگفت شنید شکوهٔ اغیار را ز من جویا ز غیر خاطرش از جان رمید و هیچ نگفت جویای تبریزی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۵۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/102247