هر شعلهٔ آهی که ز بیمار تو خیزد گردیست که از گرمی رفتار تو خیزد صد یوسف خوبی است متاع سر دستش بویی که ز پیراهن گلزار تو خیزد هر اشک جگرسوز من از روزن چشمم آمیخته با شعلهٔ دیدار تو خیزد با پیرهن چاک و دل خون شده از خاک چون لاله شهید گل رخسار تو خیزد جویا گهر حقهٔ خورشید توان گفت هر اشک که از چشم شرربار تو خیزد جویای تبریزی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴۲۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/102308