چون برقع مشکین ز رخ آل گشاید از پلک و مژه دیده پر و بال گشاید در فکر خموشی پر پرواز خیال است اندیشه ام از بستن لب بال گشاید از نقش قدم چون کمر جلوه ببندی صد چشم به راه تو ز دنبال گشاید آیینهٔ دل ساغر خون گشت زچشمی کز شوخی مژگان رگ تمثال گشاید جویا غزل فکرت عالی نسب است این از دل گر هم عقدهٔ تبخال گشاید جویای تبریزی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴۴۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/102336