آنانکه میل وصل تو خود کام می کنند آخر ز بوسه صلح به پیغام می کنند یک قطره خون از مژهٔ غم چکیده ایست آنرا که عاشقان تو دل نام می کنند مستان به رنگ شیشهٔ ساعت ز رفتنت گرد کدورت از دل هم وام می کنند یابند لذت شکر از سرکهٔ جبین آنانکه خو به تلخی دشنام می کنند قفلی ز سعی بر در روزی نهاده اند آن غافلان که در طلب ابرام می کنند اغیارگر شوند همه لب هلال وار دل خوش ز بوسهٔ لب آن بام می کنند آزادگان که دست ز صهبا کشیده اند مستی ز تلخی غم ایام می کنند جمعی که چون عقیق یمن پاک گوهراند خون می خورند و آرزوی نام می کنند جویا نیافتند ز وسعتگه قفس ذوقی که عاشقان بخم دام می کنند جویای تبریزی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۴۸۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/102369